
متن ترانه مغلوب به نام آدم حوا ابلیس
ابلیس را گفتم همی... آمدن بودن چه سود؟من کیم؟ اینجا کجاس؟ چیست این گنبد کبود؟
گفت آنجا را ببین ، آن دورتر ها را ببین
آمدی که آنجا رسی ، آن آب درخشان را ببین
گفت با من تو بیا ، هر جا بگم هر جا برم
کیف و کوکت ، حال و هولت را... بسپارش به من
رفت و رفتم پشت او ، گویی امامم گشته بود
اختیار و فکر و میلم موم شد در مشت او
رفت و رفتم پشت او، گویی امامم گشته بود
اختیار و فکر و میلم موم شد در مشت او
هرچه رفتم نرسیدم... نرسید آخر به سر
«او سرابی را نشانم داده بود آن بی پدر»
جوششی در من به پا کرد آنکه «حوا»ی من است
گفت جواب «پرسشت» ، پیش همتای من است
گفت نامش «آدم» است ، بی او جهان در ماتم است
کل عالم در درون او و او در عالم است
من ز روح خود دمیدم را در او «الله» گفت
گفت او خود گفت ، به جان «مادرم» والله گفت
آدم حوا ابلیس، هر سه درون یک انسانه
ابلیس اون مقصدی که «حقیقی» نیست رو حقیقی جلوه میده
با حوا می شه جلوه ی حسن و زیبایی «حق» رو دید
و با آدم میشه «حقیقت وجود» رو مشاهده کرد
وقتی حقیقت وجود رو ببینی، کل قوای عالم سجدت می کنن
اون موقع میشی جانشین «حق» روی زمین
دانلود آهنگ آدم حوا ابلیس از مغلوب
برچسب ها