متن ترانه حمید مفرح به نام حیران

گر نگاهش با حرارت شعله ای در دامم کند
گر سرابی در این بیابان هله بر جانم کند
گر شیاطین بهشتش با نوازش خامم کنند
گر همه عالم به یک باره پریشانم کنند

گر هوای سوز و سرما مورمورانم کند
گر مسیری از ره خود سخت پشیمانم کند

از همان روزی که من‌
غرق در شور و شرم
او نشسته در برم
یک دم که من کور و کرم
غم ندارم در دلم
غوغا ندارم در سرم
جان به جانم هم کند
بیمی ندارم در برم

تا به آرامی ز عشقت گیج و مجنونم کنی
تا زمستان جهالت را از نظر دورش کنی
تا به یک جرعه شرابت مخمور و غزلخوانم کنی
تا غزل را در دهانم پرواز امیدش کنی

تا به انگشت اشارت شاه و مشهورم کنی
تا ز مهر بی کرانت مات و مبهوتم کنی

آن دمی گویم که فریاد و فغان آید همی
غم ز دل غوغا ز سر و جان به جان آید همی
تشنه لب در این کویر و هر نظر سو به سراب
نم نمک در این خرابات جوی آب آید همی

دانلود آهنگ حیران از حمید مفرح

برچسب ها

جدیدترین آهنگ ها