متن ترانه امیرقاسم صدقی به نام تخت سلیمان
تو که ریزد نور از چهره همچون قمرتمی کنم لحظه شماری که شوم هم قدمت
دل به دریا زده ام تا که موجت باشم
شاهد بودن در قله و اوجت باشم
من که خود از عطش عشق تو بد بیمارم
میشوم قطره باران به لبت میبارم
یاد باد روزی که در دام دلت افتادم
من از آن دم که در بند توام آزادم
جان تقدیم نگاهت، نفس ای جان
باز کردی تو در این قفس ای جان
هر جایی که توان از تن من رفت
تو آنجا به دادم برس ای جان
چه بگویم که تو به معجزه ایمان داری
تو به سرتاسر دل تخت سلیمان داری
چه شود مرهم این پیکر زخمی بشوی؟!
نکند از نظرم لحظه ای مخفی بشوی
دانلود آهنگ تخت سلیمان از امیرقاسم صدقی
برچسب ها